سرکوب احساس

ساخت وبلاگ
اب رو اتیش شنیدین؟

از شدت عصبانیت حس کردم الانه سکته کنم دیگه.کانتکت هامو چک میکردم از بالا تا پایین.

رفتم دیدم چه عکس خوس اب و رنگی گذاشته پروفایلش .

اصلا غیرممکن بود عکس بزاره با این ایدیش.

نیم ساعته نیشم بازه و دارم ذوق میکنم.

بعضیا عجیب دوست داشتنی ان♥

 ناخوآگاه باعث خوب شدن حال من شد.

کاش میدونست چقدررر انرژی مثبت داره.

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : خالی, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 194 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

از دیشب تا حالا اصلا نرمال نیستم.

سوتی های خطرناکی دادم.

حرفای چرت زیادی گفتم و ذهنم ی جوریه که این مدت نبوده.

امشب قرار بوده زود بخابم مثلا..

کم کم دارم  ب صورت دایمی سوتی دادن رو  ی شیوه زندگی میکنم واسه خودم.

 هنوزم دارم ذوق عکسشو میکنم از دیشب اصلا یکمم همین سرخوش و چلم کرده

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : سوتی,دهنده,ارشد, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

صبح ب این صورت اغاز میشه که چشم باز میکنم وسط پذیرایی خونه میگم قرصاتو خوردی؟

میگه اره.

شبم ب این صورته که داره خوابش میبره بیدارش میکنم میگم قرصاتو خوردی؟

میگه اره.

و اینگونه روز تموم میشه.

امیدوارم ازمایشش خوب باشه فردا که میریم پیش پزشک.همش استرس دارم.

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : لطفا, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

اونقدر شعور و انسانیت کم شده که ما وقنی می بینیم یکی در حد معقول رفتار میکنه فکر مبکنیم خیلی کار شاخ و بزرگی کرده. و تشویقش هم میکنیم.اصلا نمیخوام بگم تشویق کردن بده.ولی مسءله اینه حتی اونایی هم که مشوق هستن خودشون اون رفتار به نسبت درست رو ندارن اما از دیدنش لذت میبرن و از بقیه انتظار دارن. ما همیشه یاد گرفتیم انتظار داشته باشیم از همه حتی ادمی که شاید برای یک ساعت می بینیمش. اگه همه ما چیزایی که باید بدونیم و لازمه زندگیمونه یاد بگیریم و از خودمون شروع کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی کردن نمیشه؟ حداقلش این که چیزی که از بقیه اتتظار داریم و دوست داریم رو یاد بگیریم و  تو وجود خودمون پروش بدیم. سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : انتظار,نداشته,باشیم,دنیا,زیباتر,میشه, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

دلم نمیخواد بنویسم چی شد رفتیم دکتر. دلمم نمیخواد بنویسم که باید قید چیزی که کلی واسش هزینه گزاف داد بزنم...دلمم نمیخواد بنویسم دوباره مثل قبل افکار بهم هجوم اوردن و قدرت هیچی بهم نمیدن... دلمم نمیخواد بنویسم که دوباره دهن لقی کردم  واسه هدفم و انگار تخریب شد همه چی... و باز هم دلم نمیخواد از چیزایی که تو سرم داره میگذره بنویسم... فقط دلم میخواد بنویسم  کاش خدا یه معجزه ای کنه همه چیز بدتر از الان نشه فقط همین.... اگه همه چیز بدتر نشه مطمءنم از این سردرگمی در میام.... +چی شد دوباره تهی شدم از انرژی مثبت؟چی شد که خودم حبس کردم و یه سفر یک روز و نیمه رو نرفتم؟ چی شد که سخت گرفتم؟ همه ی اینا تو ب سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : ذهنم,لطفا, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

 

تلکرام باز میکنم پروفایل ها یا سیاهه یا اعلامیه....

فقط زورم به تسلیت گفتن میرسه....

چقدر امروز بد بود....

تو یه روز چندتا دوستام باید غم ببینن اخه؟

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : رفتگان, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

faezeh: یاد تیرماه افتادم که تو شلوغی های تجریش بالاخره همو پیدا کردیم و رفتیم سمت خونشون کلی خندیدیم خبرای خوب بهم داد...ارومم کرد...عین خیالمون نبود داریم وسط افتاب قدم میزنیم... مهربونیای خودش و خانواده اش.یه روز پر از خاطرات خوش واسم ساختن... حالا ولی دیدن غمشون واسم سخته خیلب سخته.... دو روز گذشته نمیدونم چیکار کنم بتونم حالشو خوب کنم... حتی گفتم حالش بده بهش زنگ نزدم.... تو پی ام تسلیت دادم... بهترین رفیقمه و بهترین رفیقش نیسدم خودم میدونم... سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ ❣ 14:42 ❣ فافا ❣ سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : بزرگت,دوست,جانم, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

ازش بدم اومد میگه درسو ول کن برو دنبال کار... میخاستم بکم تو با این سنت به این فکر کنی عاقلانه تره تا منه... اما خب من هیچ وقت یاد نگرفتم برای پیشرفت ادما سن و سال بزارم هرکسی رو هر سنی و موقعیتی داشته تشوبق کردم... ادمارو خیلی بالا میبرم که اینطوری خوردم میکنند... قطعا  از این پس واقعا حرف بقیه ب هیچ جام نیس:/ و فطعا از ابن به بعد مشکلاتم واسه کسی مطرح نخواهم کرد تا عین امشب نگه وای سر همین لیسانستم ولی حرص خوردی منو اذیت کردی:) خودخواهیش حالمو بهم مبزنه هزار بار خودش منو روانی کرد و باعث جنگ اعصابم شد بارها و بارها و پروژه هاش من انجام میدادم با چه رویی اینو بهم گفت؟ خداقل این به اون در:/ اد سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : متنفرتر,میشم, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17

اگه شرایط مالی فعلیم  و مکانی تهرانم اجازه میداد همین الان میرفتم تهران و بهش میگفتم کاراتو انجام میدم تا خوشحالش کنم :) ولی خوب طبق معمول شرمندش شدم...اینم از شانسه منه که حالا اصفهانم... هروقت یکی ازم کمک خواسته نتونستم تو اون شرایط انجام بدم میدونم انتظار نداره و درکم میکنه ولی خب میدونست کسی رو دارم بگم کارو براش انجام بده و نگفتم:) و دقیقا شاید همینو میخواست اما روم نشد بگم رابطه ام اوکی نیست خب:/ سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ ❣ 23:15 ❣ فافا ❣ سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : بازهم,شرمنده, نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:17